شاهراه ۶۱

علایق من (موسیقی ، ادبیات ،فلسفه ،سینما و ...)

شاهراه ۶۱

علایق من (موسیقی ، ادبیات ،فلسفه ،سینما و ...)

جنجال یک تئوری جدید درباره کشف رمز شام آخر داوینچی

اعلام یک نظریه جدید مبنی بر پنهان شدن یک تصویر جدید در فرسک (نقاشی دیواری) شام آخر  اثر لئوناردو داوینچی(1452-1519)،هنرمند نامدار ایتالیایی دوره رنسانس  ،سبب هجوم علاقه مندان و دوستداران آثار هنری به وب سایت های مربوط به آثار  وی شده است ،به دلیل این ازدحام ،وب سایت هایی نظیر  www.leonardodavinci.tv ، www.codicedavinci.tv ، ...تنها در صبح پنجشنبه پذیرای 15 میلیون بازدید بوده اند و دچار اختلال شده اند.این امر سبب شد تا  صاحبان این سایت ها تقاضای سرورهای اضافی و پرقدرت تر برای شکستن این ترافیک گسترده نمایند.

 
به این ترتیب  این فرسک رمز آلود و مذهبی  پس از نگارش رمان "رمز داوینچی "(اثر دن براون) -و ارائه فرضیاتی مبنی بر ازدواج مسیح بایکی از پیروانش به نام  مریم مجدلیه و سپس صاحب فرزند شدن مسیح - مجددن بر سر زبانها افتاده و جنجال آفرین شده است.اما ماجرا از این قرار است که ،یک محقق و متخصص اطلاعات و داده به نام اسلاویتسا پشی/Slavisa Pesci بر این عقیده است که در پی روی هم قرار دادن و ترکیب تصویر شام آخر با تصویر معکوس(آینه ای)آن یک شوالیه(جنگجو)   صلیبی  و شخصی که کودکی را در آغوش گرفته است ،به عنوان عناصر جدیدی وارد ترکیب بندی شده اند.

 
پشی به مطبوعات می گوید:"هر چند من به صورتی  تصادفی  به این موضوع برخوردم،امااز بسیاری از جزئیات می توان این گونه استنتاج کرد که نه تنها  شانس جایی نداشته ،بلکه یک محاسبه دقیق اساس کار بوده است." در این نسخه ترکیبی و سوپرایمپوز(بر هم نهی) تمثالی در سمت چپ مسیح دیده می شود که کودکی را در آغوش دارد،هر چند پشی  در مورد اینکه  این کودک فرزند مسیح باشد یا نه ،ابراز نظری نمی کند.

            
از دیگر موارد قابل ذکر تمثال یهودا یکی از حواریون مسیح است که در فرسک اولیه داوینچی  در سمت راست مسیح قرار دارد.به اعتقاد منابع مسیحی ،یهودا  به عنوان شخصیتی مطرح است که در نهایت به مسیح خیانت می کند و شام آخر هم لحظه های را به تصویر می کشد که عیسی مسیح  پیش بینی می کند که یکی از یارانش وی را لو می دهد.اما آنچه در نسخه ترکیبی شام آخر قابل رویت است، بیانگر مطلب دیگری است. در تصویر معکوس ،محل قرار گیری یهودا ،یک فضای خالی است (در سمت چپ)و به عبارت دیگر وی محو می گردد.
از دیگر عناصر اضافه شده به نسخه ترکیبی ،یک جام شراب است که پیش روی مسیح قرار دارد و حالتی را نشان می دهد که وی در حال تقدیس نان و شراب برای  نخستین عشاء ربانی  است.

منبع:رویترز

 

 

چهره های محبوب من:جورجو دی کی ریکو

جورجو دی کی ریکو/Giorgio de Chirico

*این هنرمند نامدار ایتالیایی در 1888 در آتن یونان از خانواده ای ایتالیایی متولد شد و در همین شهر و سپس فلورانس و مونیخ به مطالعه و تحصیل هنر پرداخت.در مونیخ بود که وی تحت تاثیر افکار فردریش ویلهلم نیچه(۱۸۴۴-۱۹۰۰) فیلسوف آلمانی و آرنلد باکلین هنرمند سمبولیست قرار گرفت.

The Disquieting Muses
در 1910 دی کیریکو با پابلو پیکاسو نقاش نامدار اسپانیایی ،در پاریس آشنا شد و از دوستان گیوم آپولینر(1880-1918)،شاعر و ناقد ادبی نامدار فرانسوی و رهبر  آوان گارد هنری آن سالها قرار گرفت.در پاریس بود که کی ریکو نخستین آثار برجسته اش را خلق کرد،تصاویری که رویا گونه بوده و شهرها را بیابان وار به تصویر می کشیدند همچون  برج بزرگ(1913)،غرامت طالع بین(1913)و نیز ترکیب بندی های فانتزی و رمز آلودی چون پرتره خبررسان آپولینر(1914)، آواز عشق(1914).

Love Song
در 1917 در بیمارستان نظامی فرارا وی با کارلو کارا(1881-1966)-که از قضا نقاش هم بود- ملاقات کرد. این ملاقات سبب شکل گیری سبکی در نقاشی شد که اصطلاحن متافیزیکی(Metaphysical painting )نام گرفت،جنبشی که هر چند عمری کوتاه داشت ،اما از  مهمترین و اصیلترین جنبشهای هنر ایتالیایی در قرن بیستم بودو بر روی آثار نقاشان سوررئالیستی نظیر رنه مگریت(1898-1967)،ایو تانگی (۱۹۰۰-۱۹۵۵)و سالوادر دالی(۱۹۰۴-۱۹۸۹) تاثیر بسیاری گذاشت و تمامی آنها استادی کی ریکو را تصدیق کردند.

اما از اوایل دهه 1930 کی ریکو با توجه به علایق سرشارش به باستان شناسی و تاریخ به نوعی عنر قراردادی و نئوباروک و نقاشی اسبها،طبیعت بی جان و پرتره روی آورد و تمامی دستاوردهای هنری پیشین خویش را نفی کرد و به کار آکادمیک روی آورد که این امر سبب رنجش سوررئالیستها از وی شد.
وی در عرصه نویسندگی دو اثر به نامهای Hebdomeros و اتوبیوگرافی شخصییش به نام Memorie della mia vita  را به جای گذاشت .کی ریکو در 1978 در 90 سالگی درگذشت.

Portrait prémonitoire de Guillaume Apollinaire

**نقاشی کی ریکو نوعی حس نوستالژیک و غریب به من می دهد.ترکیب حیرت انگیز ناخودآگاه و رمز و تلفیق بانوعی خردگرایی و آگاهی که علامت مشخص آن ترکیبات رنگ زرد است ،سایه های بلند و سکوت و متروک بودن مکان و توقف زمان.پرتره ای که از نابغه بزرگ آپولینر آفریده و او را در سیمای رومی وار و غریب به تصویر کشیده گیرایی خاص و عجیبی دارد.سوژه ای که از 2000 سال پیش در هیات آپولینر بازگشته و البته با عینک آفتابی.معماری رم و یونان و فضای متروک کنونی آنها و وزش باد  در تصاویر مربوط به شهرها ،میوزهای(الهه) سرگردان و مضطرب ،ملاقات با قهرمانان اساطیری و البته ترکیب ناهمگون  خلسه وار و در عین حال تعدیل عجیب اشیاء راه را برای  آنچه که رئالیسم جادویی خوانده شد ،به خوبی گشود.