نام:All Along the Watchtower
نسخه اصلی:باب دیلن(1967)
بازخوانی:جیمی هندریکس(1968)
نوشته حامد عزیزیان
باب دیلن پس از اینکه از سانحه مرگبار تصادف موتورسیکلت جان سالم به دربرد یکی از عمیق ترین و پیچیده ترین آثار خود را خلق کرد.شاید اغراق نباشد که شعر ترانه در برج دیده بانی مرموزترین و ممتاز ترین شعر موسیقایی تاریخ راک باشد.پس از یک تک نوازی کوتاه و بسیار مغموم سازدهنی ،دیلن صحنه ای را توصیف می کند که سرشار از نمادگرایی فلسفی-بوده و بیشتر به نقاشی های رنه ماگریت و مارک شاگال شبیه است:گفتگوی عجیب یک دزد و یک دلقک ،شاهدختی که چشم بر افق دوخته،دو سوار که نزدیک می شوند،گربه ای وحشی که می غرد... نه تنها نام ترانه از کتاب یشعیا از مجموعه آثار عهد عتیق وام گرفته شده بلکه کل متن نیز تفسیری نامتعارف از آیات 5 تا 9 باب 21 این کتاب است:
" سفره را مهیا ساخته و فرش را گسترانیده به اکل و شرب مشغول میباشند. ای سروران برخیزید و سپرها را روغن بمالید.زیرا خداوند به من چنین گفته است: «برو و دیدهبان را در برج قرار بده تا آنچه را که بیند اعلام نماید. و چون فوج سواران جفت جفت و فوج الاغان و فوج شتران را بیند آنگاه به دقّت تمام توجّه بنماید.» پس او مثل شیر صدا زد که «ای آقا من دائماً در روز بر محرس ایستادهام و تمامی شب بر دیدهبانگاه خود برقرار میباشم. و اینک فوجمردان و سواران جفت جفت میآیند و او پاسخ داده، گفت: بابل سقوط کرده است..."
وقتی شش ماه پس از انتشار این آهنگ در آلبوم جان وزلی هاردینگ ،جیمی هندریکس گیتاریست و آهنگساز نابغه راک تصمیم به بازخوانی آن گرفت شاید هیچ کس تصور نمی کرد که یکی از آثار کلاسیک موسیقی راک خلق می شود.نسخه هندریکس در آلبوم الکتریک لیدی لند و در اواخر سپتامبر 1968 منتشر شد و به یکی از پرفروش ترین آثار در فهرست بیلبورد مبدل گردید.باب دیلن پس از شنیدن اجرای هاردراک هندریکس چنان تحت تأثیرقرار گرفت که نسخه بازخوانی او را به عنوان ورسیون اصلی آهنگ پذیرفت چنان که نسخه اصلی را پیشکشی به هندریکس قلمداد کرد و سالها بعد در مصاحبه اش با جان دولن گفت:«(اجرای هندریکس )واقعا مرا فروبرد .او چنان استعدادی داشت که می توانست چیزهایی را در بطن یک آهنگ پیدا کند و شورمندانه بسط و گسترش دهد...»
اجرای هندریکس بعدها از سوی مجله رلینگ استون در رتبه 47 بهترین آهنگ های تمام دوران قرار گرفت و از سوی مجله جهان گیتار نیز در میان یکصد تک نوازی برتر موسیقی راک ،رتبه پنجم را کسب کرد. هرقدر نسخه آکوستیک باب دیلن مرموز،کمینه گرا، و متأملانه است ،اجرای آتشین هارد راک هندریکس پر شور،بیانگر و شمایلی از بیقراری های ویرانگر سالهای دهه 1960 است.در اجرای دیلن بر نوعی خاموشی و چیزی ناگفتنی تأکید می شود گویی نوای سازدهنی او از سالنی زیرزمینی به گوش می رسد حال آنکه صدای گیتار هندریکس اگر بالاترین آستانه حجم صدای تک نوازی یک ساز نباشد در زمره بالاترین هاست..هرقدر اجرای دیلن از وزشی پیش از طوفان خبر می دهد نسخه هندریکس خروش ویرانگر طوفان را نمایان می سازد.با این حال و با گذشت سالها اکنون می توان گفت که در نسخه 1967 دیلن کیفیتی غریب وجود دارد که همچنان مرموز باقی مانده است.باب دیلن در مصاحبه با دولن از شیوه ای ایده آل برای آفرینش اثر سخن می گوید که راهی به این کیفیت غریب می گشاید و بر طبق آن «ملودی کلام است و کلام ملودی» .شاید چنین ایده آلی باشد که ابعاد چند گانه این قطعه کلاسیک را همچنان حفظ کرده و بسیاری از چهره های نامدار راک از نیل یانگ تا یوتو را واداشته که به کاوش در ابعاد آن بپردازند.نسخه هندریکس نیز نوعی گمانه زنی و یکی از شیوه های واسازی اثر است.
*Sgt. Peppers Lonely Heart's Club Band یا به طور خلاصه "گروهبان فلفل" در ژوئن 1967 توسط گروه بیتلها عرضه شد. این آلبوم از هر حیث از متفاوت ترین و بهترینهای تاریخ موسیقی راک به شمار می آید و شخصن آن را بزرگترین اثر بیتل ها می دانم.اصولن سال 1967 سالی پربار برای موسیقی راک به شمار می رفت چرا که در این مدت 6 آلبوم مهم و جریان ساز منتشر شدند
یعنی:
The Velvet underground & Nico از گروه Velvet underground ،
Disraely Geaers ازگروه Cream ،
The Doors از گروه Doors ،
The Piper At The Gates Of Down ازگروه پینک فلوید،
John Wesley Harding از باب دیلن ،
Are you Experienced از جیمی هندریکس .
به این 6 آلبوم کلاسیک باید آلبوم گروهبان فلفلی را هم اضافه کرد.این آلبوم تقریبن 40 دقیقه ای و آلبوم بسیار مهم دیگر این گروه یعنی آلبوم سفید/The White Album (که در سال بعد و با الهام از رخدادهای سیاسی و اجتماعی عرضه شد)نه تنها نقطه اوج کار بیتلها بودند ،بلکه یک تعریف جدید را برای موسیقی سایکدلیک راک ارائه دادند..
در این آلبوم به تدریج بیتلها از ریشه های موج اول بریتیش اینویژن و پاپ راک فاصله می گیرد و از طرفی روندی را که که با شب یک روز سخت /A Hard Day 's Night آغاز و با رولور/ Revolver به اوج رسانده بود به آرامی کنار می گذارد، چرا که دیگر نمی شد دگرگونی های اساسی را که مثلن به لطف باب دیلن در عرصه شعر و نوع موسیقی ایجاد شده بود نادیده گرفت.بیتلها در این آلبوم اهمیت بیشتری به تدوین صدا و افکت های خاص صوتی(مثلن صدای سگ و خروس در Good Morning,Good Morning )و حتی استفاده از سازهای نامتعارف(مثلن سیتار ،هارپسیکورد و تامبورا) می دهند که تمام اینها یک نو آوری آشکار بود.دو ترانه A Day In The Life , Lucy In The Sky With Diamnonds را می توان به عنوان دومثال بارز نام برد.اصولن سخت است که این آلبوم را به صورت تراکهایی منفصل در نظر گرفت،مثلن در مورد دو تراک اول آلبوم یعنی Sgt. Peppers Lonely Heart's Club Band و With A Little Help From My Friends این تفکیک مشکل و چه بسا غیر ممکن است.به طور کل این آلبوم منحصر به فرد را می توان کولاژی از هنر Conseptual/مفهومی و پاپ آرت دانست.
به نظر من آهنگ A Day In The Life پس از گذشت 40 سال همچنان تکان دهنده و حیرت انگیز است.صدای بی خیال و رفلکتیو و ویتی جان لنون ،صدای هیاهو و تشویق مردم و ارکستراسیون عجیب و غریب این ترانه را از هر حیث منحصر به فرد کرده است.
Within You, Without You تلفیق جالب پاپ راک با موسیقی هندی است و صدای خوش آهنگ جورج هریسون وصدای سیتار راوی شانکار شنونده را گرفتار افسون خود می کند.Lucy in the Sky With Diamonds را باید از پیچیده ترین آثار بیتلها دانست ،ریتم عجیب این آهنگ هم از نظر ووکال و هم موسیقی و شعر عجیب وشبه پارودیک آن شنونده را چون آلیس به اعماق سرزمین عجایب رهنمون می کند.
**حواشی و جنجالها:
آلبوم گروهبان پپر هم از طرف منتقدین و هم از طرف مردم ،بسیار مورد استقبال قرار گرفت.و اولین آلبوم راکی بود که جایزه Grammy را به عنوان بهترین آلبوم سال دریافت کرد.مجله رلینگ استون آن را به عنوان بهترین آلبوم موسیقی که تاکنون ساخته شده معرفی کرد و شبکه VH1 در رنکینگ خود رتبه 10 را (در میان 100 آلبوم موسیقی راک)به آن اختصاص داد.هر چند گروه بیتلها در خلق آلبومهای خود آوانگارد بوده اند اما نمی توان تاثیری را که باب دیلن (مخصوصن) بر آنها گذاشته، انکار کرد.این نکته ای بود که بروس اسپرینگستین هم به آن اشاره کرده و گفته بود "که اگر دیلن نبود ،نه خبری از گروهبان فلفلی بود و نه بیچ بویز Pet Sounds را ساخته بود. "تاثیری که البته خود دیلن منکر آن است.
در کنار نظرات بسیاری از منتقدین که Sgt. Peppers Lonely Heart's Club Band را نه یک اتفاق مهم موسیقی بلکه یک اتفاق مهم تاریخی نامیدند(نظیر جفری استوکس)پاره ای از هنر مندان هم بودند که به هر دلیل(شما مثلن بخوانید حسادت)آن را فاقد ارزش بدانند.مثلن فرانک زپا در درمقاله ای در رلینگ استون نوشت که "آنها(بیتلها)این آلبوم را فقط برای پول ساخته اند.".
گروهبان فلفلی از جهاتی دیگر هم جنجالی بود.یکی از موضوعاتی که هنوز موجب بحث و جدل فراوان شده این است که بیتلها در این آلبوم نه تنها به صورت پنهان و آشکار به ستایش دراگ/Drug پرداخته اند بلکه حتی خود تحت تاثیرات ناشی از دراگ دست به خلق این آلبوم زده اند . از بارز ترین مواردی که این ادعا را تا مرز تایید می برند اشاره به سه حرف اول عنوان آهنگ Lucy in the Sky With Diamonds یعنی L,S , D است که در کنار یکدیگر LSD را می سازند،می باشد.این شبهه باعث شد که شبکه BBC پخش این آهنگ را ممنوع کند.هر چند خود جان لنون منکر این امر شد که این ترانه ستایشی از LSD است و طی مصاحبه ای اظهار داشت که ایده این آهنگ را از نقاشی پسر کوچکش(جولیان) گرفته است.البته مساله به همین جا ختم نشد، در ترانه A Day In the Life جایی که پل مک کارتنی می گوید:
" Found my way upstairs and had a smoke. Somebody spoke and I went into a dream "
می توان آشکارا اشاراتی را به مصرف ماری جوانا دید.هر چند می توان به راحتی این را هم گفت که این ترانه می تواند ردیه ای بر فرهنگ دراگ هم باشد.در هر صورت نمی توان تنها یک تاویل را برای هر مورد پذیرفت.
***گروهبان فلفل تنها از لحاظ موسیقایی مطرح نیست،بلکه طرح جلد این آلبوم از بهترین آثار پیتر بلیک/ Peter Blake( از بزرگترین هنرمندان پاپ آرت) می باشد.در روی جلد این آلبوم جان لنون،پل مک کارتنی،رینگو استار و جورج هریسن در یک پارک در حالی کت سلطنتی ارتش بریتانیا به تن کرده اند دیده می شوند.اما آنها در این ضیافت تنها نیستند،کافی است به پشت سر آنها نگاهی بیندازید ،با کمی دقت در این کولاژ بی نظیر این افراد را می بینید:باب دیلن،کارل مارکس،زیگموند فروید(روانپزشک)،آلیستر کراولی(از رهبران اصلی ساتانیست ها)،کارل هاینس اشتوکهاوزن(آهنگساز آوانگارد)،مارلون براندو،اسکار وایلد(نویسنده)،ادگار آلن پو،لورل و هاردی،لنی بروس(کمدین) مارلن دیتریش(بازیگر)سر توماس ادوارد لورنس (لورنس عربستان/نظامی و سیاستمدار )مریلین مونرو(بازیگر)و خیلی های دیگر.ضمن این که مجسمه های مومی اعضای گروه هم در این ترکیب حضور دارند.
حامد عزیزیان
اشاره:لوئیس آلن رید ترانه سرا،خواننده و نوازنده آمریکایی چندی پیش درگذشت.این نوشتار مروری است بر زندگی و کار او که چندی پیش در پرونده موسیقی مجله گلستانه(شماره 127)به چاپ رسید.
«جهان ترانه سرا و شاعری بس توانا را از دست داد و من رفیقِ مدرسه ایم را»-جان کیلهیجده-نوزده سالم بود که دو ترانه Waiting for The Man و Heroinاز گروه ولوت آندرگراوند راشنیدم.طبیعتاً انتظار قسمت کردن لذت و حیرت ناشی از کشف این نوع خاص موسیقی راک با دیگران آن هم در دورانی که معنای موسیقی راک مترادف با پینک فلوید و متالیکا بود-و شاید هنوز هم باشد-کاری اگر نه ابلهانه بلکه شاید بیهوده می نمود.با هر مصیبتی بود آلبوم ولوت آندرگراوند و نیکو (1967)را با سرعت اینترنت فوق لاکپشتی آن زمان گرفتم.نتیجه شگفتی محض،ادراک چیزی بس متفاوت و هولناک بود:صدای لرزان لو رید ،نوازندگی آشنایی زدا،طرح جلدی عجیب که تصویری از یک موز رسیده به قلم اندی وارهل بود و قطاری از اشعار ساختارگریز آلبومی دوجنسی را شکل می دادند .چطور می شود یک آلبوم اینقدر شاهکار باشد؟
همقطاران لو رید در خلق این آلبوم عبارت بودند از:جان کِیل یک تروبادور همه فن حریف موسیقی کلاسیک که تحت تأثیر جان کیج و لامونت یانگ بود؛بانوی کوچک اندامی به نام مورین تاکر که درام را به سبک موسیقی قبایل و بدویان می نواخت و استرلینگ موریسونِ گیتاریست که می توانست نوازنده فرانک زپا یا گروهی سایکدلیک باشد.قطعات آلبوم ترکیبی بود از موضوعات و درونمایه های مختلف وبحث برانگیز از نهیلیسم اجتماعی و تابوشکنی جنسی گرفته تا سادو مازوخیسم ،دراگ و پارانویای اشعار دلمر شوارتز به علاوه ترکیبی از نوآوری های تجربی موسیقایی.به عنوان مثال قطعه Heroin در زمانی منتشر شد که افکار تیموتی لیری و فرهنگ مخدرپرستی هم ارز با صلح،عشق و سبکی از زندگی به حساب می آمدند.اما این ترانه¬ی بدون ساز باس بیشتر نگرشی ناتورالیستی ، بیرحمانه و کلبی مسلک به این فرهنگ بود. به شلاق می مانست،شلاقی در حد زوزه آلن گینزبرگ یا اشعار رمبو و بودلر .تا بیایی و بجنبی بر سرت فرو آمده.بیان تجربه نوعی ماجراجویی هولناک بود درست مثل اینکه آدم در اعماق جنگلهای آفریقا گیر بیفتد و نداند که بعد از آن چه بر سرش می¬آید یا به کجا می رود. ووکال لو رید آخرزمانی بود،صدای ویولای الکتریکی جان کیل در ترانه Heroin قطع و وصل سیلان خون به مغز موجودی در حال انحطاط را تداعی می کرد و جفت مناسبی برای ضربات بدوی درام مورین تاکر بود که به طپش های نامنظم قلب می مانستند .مثال دیگر قطعه Venus in Furs بود که ادای دین رمانتیک معاصری بود به داستان تابوشکنِ «ونوس در پوستین خز» اثر لئوپولد فون زاخر-مازوخ 1 ،عشق نامتعارف و خودآزاری جنسی. پس نباید تعجب کرد که چرا این آلبوم در زمان انتشارش در آمریکا مسأله ساز بوده است:یعنی چیزی در حد شعر زوزه آلن گینزبرگ ، داستان مدار رأس السرطان هنری میلر و تمام آثار جریان ساز.شاید نوشتن از اهمیت جایگاه این آلبوم بدون گوش دادن به آن کاری عبث باشد اما همین بس که ولوت آندرگراوند و نیکو به یکی از کتابهای مقدس موسیقی راک تبدیل شد ،در پیدایش سبک هایی همچون پانک،راک گوتیک،گرانژ،آلتر ناتیو و... بسیار موثر بود و الهامبخش چهره های شاخصی چون ایگی پاپ،دیوید بووی،پتی اسمیت،دیوید بایرن،راکسی میوزیک ،کیور،سونیک یوث،استروکس و بسیاری دیگر شد و مجله رلینگ استون آن را در رده سیزدهم فهرست منتشر شده 500 آلبوم موسیقی قرار داد.
گروه ولوت آندرگراوند تنها چهار آلبوم استودیویی منتشر کرد:سه آلبوم White Light/White Heat (1968)،ولوت آندرگراوند (1969) و Loaded (1970) که هریک آثاری کلیدی اند.فضای دو آلبوم نخست آمیزشی بود از موسیقی فولک و موسیقی تجربی ،ترکیب سادگی و دشواری و سکوت و وسرو صدا و سومی که ترانه هایی همچون Sweet Jane وRock & Roll را داشت ،هم تصویری بود باطراوت از قاعده طلایی حال را دریاب و هم پیشدر آمدی بود بر نقاشی آقا و خانم کلارک و پرسی(1973)اثر دیوید هاکنی.با این حال هرچقدر می رفت که جایگاه گروه تثبیت شود،به موازات آن اختلافات نیز بیشتر می شد.لو رید ابتدا با اندی وارهل به بن بست رسید.وارهل تهیه کننده آلبوم نخست گروه بود .او نخستین بار گروه را درکافه بیزار گرینیچ ویلج کشف کرد و روح موسیقی ولوت را همزاد هنرپاپ خود یافت و به قول لو رید:«اندی گفت : کاری که ما در موسیقی می کنیم همان کاری است که او در نقاشی ها،فیلمها و نوشته هایش می کند.» 2.با این حال وارهل سعی می کرد نفوذ خود را بر گروه حفظ کند.او یک سوپر مدل آلمانی زیبا رو به نام نیکو را به عنوان عضو غیر رسمی به گروه اضافه کرد. نیکو پیشتر نقشی کوتاه در زندگی شیرین(1961-فدریکو فلینی)بازی کرده بود.او خواننده ای حرفه ای نبود اما صدایش ترکیبی بود از زمختی صدای پسری نوجوان و لطافتی زنانه.وارهل اصرار داشت که لو رید همه ترانه ها را برای صدای نیکو بنویسد اما چنین نشد.با این حال برخی ترانه ها همچون All tomorrow Parties که نمونه ای درخشان از ترکیب موسیقی شرقی و غربی است و صدای گیتار آن به نوای دیوان می ماند و خنکی تکان دهنده و هیجان آوری دارد ،بدون صدای نیکو بی معنی است.
*اشاره:
نیل گِیمن(متولد 1960) نویسنده نامدار انگلیسی و از چهره های شاخص ژانرهای ادبی فانتزی،علمی تخیلی و گوتیک پسامدرن است.برخی آثار او عبارتند از مرد شنی ،استارداست ،کورالاین و...که مورد استقبال مخاطبین عام و منتقدین قرار گرفته اند.گِیمن این متن را به لو رید پیشکش کرده و از تأثیر او بر زندگی و فعالیت ادبی خودش سخن گفته است. آنچه می خوانیدبرگردان این پیشکش است که در پرونده موسیقی مجله گلستانه (شماره 127) به چاپ رسید.
سعی می کنم اتفاقات را در ذهنم بازسازی کنم:در ابتدا این موسیقی او نبود که مرا به سوی خود کشاند .در سال 1974 زمانی که سیزده سالم بود مصاحبه لو رید با مجله NME را خواندم.عقاید،شخصیت،کنایه های زیرکانه خیابانی و انزجار از مصاحبه کننده.او در حال و هوای انتشار آلبوم Sally Can't Dance بود،حال خوشی داشت،موفقیت تجاری آلبوم بسیار بود و او در این آلبوم بیش از هرجای دیگر حرفه اش را دست می انداخت.می خواستم بدانم لو رید که بود و بنابراین تا می توانستم هرچه درمورد او وجود داشت خریدم یا به امانت گرفتم چون مصاحبه درباره داستان ها بود و داستان ها بودند که به ترانه تبدیل می شدند.
آوازهایی که لو رید می خواند درباره خاطیان یا افراد همیشه در حاشیه مانده بودند :آدمهایی که با اشاره به سکس دهانی در ترانه ای مثل Walk on the Wild Side(1972) از آنان یاد میشود و البته در پس آن مسأله مهمتر تغییر جنسیت بی دغدغه نهفته است ،شیوه ای که آلبوم Transformer ،فرهنگ در حال زایش هم-جنس خواهی را می گیرد و آن را به جریان اصلی تبدیل می کند.
*منبع:
The Guardian, Monday 28 October 2013
2. Brian Eno:( متولد 1948):آهنگساز و خواننده نامدار انگلیسی ، نوازنده گروه راکسی میوزیک و از چهره های شاخص موسیقی آمبینت،راک تجربی و موسیقی مینیمال.
[3] .William Gibson: (متولد 1948):نویسنده آمریکایی و از چهره های نامدار ادبیات پسامدرن .مبدع سبک سایبرپانک در کتاب نورومنسر.