شاهراه ۶۱

علایق من (موسیقی ، ادبیات ،فلسفه ،سینما و ...)

شاهراه ۶۱

علایق من (موسیقی ، ادبیات ،فلسفه ،سینما و ...)

راهنمای فیلم(قسمت دوم)

اشاره:

 

 

آخرین فیلمهایی که دیده ام...اغلاط نگارشی را ببخشید...

 

(*****:عالی /****:خیلی خوب /***:خوب/**:متوسط /*:ضعیف/●:غیر قابل تحمل)

 

 

 

 (***)Atonement

 

 

کارگردان:جو رایت

 

فیلمنامه :کریستفر همپتن بر اساس داستان یان مک اوان

 

فیلمبرداری:شیموس مک گاروی

 

موسیقی:داریو ماریانه لی

 

بازی:جیمز مک ایوی،کایرانایتلی،سوارس رنان،ونسا رد گریو ،الی مک کی و ...

 

123 دقیقه-2007/آمریکا و انگلستان

 

 

کایرا نایتلی و جیمز مک اوی در تاوان

 

 

 

*جو رایت بافیلم پیشینش  غرور و تعصب  معرفی شد و نایتلی را معروف کرد.تاوان یک سروگردن از غرور و تعصب بالاتر است اما با این وجود هنوز هم کهنگی در آن موج می زند و تمام ویژگی های یک ملودرام اپیک و اشک آلود را در خود دارد،عشق طبقه فرودست به بالادست،حسادت زنانه ،بک گراوند جنگ و جدایی و ....شخصن از موسیقی خوب ماریانلی و بازی عالی سوارس رنان در نقش دخترک حسود سادیست  لذت بردم.ولی فیلم دارای چند پارگی خاصی است که نمی توان شکست های زمانی را توجیه کننده آن دانست و رایت انگار که خواسته باشد تمام داستان را به فیلم برگرداند مجبور شده  سرو ته فیلم را به قولی هم آورد.با این وجود کارگردانیش قابل قبول است.کایرا نایتلی  کاملن محو شده ولی در عوض مک ایوی خوب از عهده نقش بر آمده است.تاوان جایزه بفتا را برای بهترین فیلم دریافت کرده و کاندیدای 7 اسکار شده است.با این  وجود فیلم همچون بیمار انگلیسی یک فیلم تاریخ مصرف دار است. 

 

 

 

(2/1****)Eastern Promises

  

 

کارگردان:دیوید کراننبرگ

 

فیلمنامه :استیو نایت

 

فیلمبرداری:پیتر ساسشیتزکی

 

موسیقی:هاورد شور

 

بازی:ویگو مورتن سن،نائومی واتس،ونسان کسل،آرمین مولرشتال،شیند کیوساک

 

100دقیقه-2007/کانادا، آمریکا و انگلستان

 

ویگومورتنسن و ونسان کسل در وعده های شرقی

 

 

 

*چه از فیلمهای این  کراننبرگ خل خوشمان بیاید و چه بالعکس،نمی توان گفت که او یک مولف پسامدرن نیست.ظاهرن مسیری که این جناب از فیلم قبلی (تاریخچه خشونت) تا به حال طی کرده در راستای سر عقل آمدن بوده ،و سرراست سراغ داستان می رود و از دنیای مالیخولیایی تصادف و اگزیستنز خبری نیست؛هرچند هنوزهم با فوران  خشونت اینجا هم مواجهیم با این حال کنترل شده تر و البته جمع و جورتر.وعده های شرقی یا قول های شرقی- یا هرچیز دیگر که  معادل ترکیب ایسترن پرامیسز است- مغموم ترین و غمناک ترین فیلم کراننبرگ و روایتگریاکوزای روسی و البته  خرده فرهنگ روس ساکن لندن (با تمام تقابل ها و تضادهای آنان) است .هرچند کراننبرگ کمی کم حوصله تر شده ،با این حال  همراه آهنگساز و فیلمبردار همیشگیش(زوج شور/ساسشیتزکی) همچنان به راه خود ادامه می دهد.بازی عالی ویگو مورتنسن یقینن تیپ و مد خواهد شد.این دانمارکی یخ  در نقش یک گنگستر روس که خونسردانه وظیفه  و -گویا-ابدیش را انجام می دهد و خونسردانه  انگشتان قربانی گردن بریده را قطع می کند؛ بسیار قدرتمندانه ظاهر شده و نامزدی اسکار کمترین ادای دین است؛هرچند نباید از آرمین مولرشتال کهنه کار و ونسان کسل در نقش یک روس بی مغز که عادت به امتحان هرچیز حکم یک شوخی را برای او دارد،  غافل شد.فیلمنامه استیو نایت که پیش از این dirty pretty things را برای استیون فریرز (درباره پاکستانیهای لندن) نوشته بود هم قابل قبول است.در هر حال با یک شاهکار کوچک طرفیم.

 

 

 

  (*****)No Country for Old Men

 

کارگردان:جوئل کوئن،ایتن کوئن

 

فیلمنامه :جوئل کوئن و ایتن کوئن بر مبنای داستان کورمک مک کارتی

 

فیلمبرداری:راجر دیکینز

 

موسیقی:ندارد

 

بازی:جاش برولین،خاویر باردم ،تامی لی جونز،کلی مک دانلد ،وودی هارلسن و ...

 

129 دقیقه-2007 /آمریکا

 

خاویر باردم در جایی برای پیرمردها نیست

*کارگردانی بی نظیر کوئن ها و بازیهای خارق العاده و صدابرداری نفسگیر که جایگزین موسیقی کارتر بورول شده است..هیولای قدرتمندی که باردم آن را تجلی کرده و در واقع با جان قربانیانش در بهتری حالت که بخواهد به آنها رحم کند یک فرصت هولناک بدانها می دهد و آن چیزی نیست جز پرتاب سکه،یک وسترن خارق العاده که قواعد ژانر را در هم کوبیده و نوار در دل آن مخفیانه رسوخ کرده. عجز حیرت انگیز مامور قانون و تنزل پلیس در حد یک موعظه کننده  ..،مرگ پیری و عدم امنیت.

لحن کمیکی که در فارگو دیده میشد با خشونت تقاطع میلر به بهترین نحو ممکن ترکیب شده، و حاصل کار را به تبره و تار ترین و تلخ ترین فیلم برادران کوئن مبدل کرده است.تک گویی پایانی تامی لی جونز کلانتر که نومیدانه کابوس مرگبارش را روایت می کند و فیلمبرداری دیکنزبی نظیرند .نامزد 8 اسکار از جمله برای بهترین فیلم و کارگردانی  و البته برای خاویر باردم.در یک کلام :جایی برای پیرمردها نیست ، لذتی دلهره آوربود.

 

 

بقیه باشه برای بعد...امیدواریم واضح و روشن نوشته باشیم(قابل توجه به پشت سر نگاه نکن)

 

سو لانگ

نظرات 3 + ارسال نظر
مریم سه‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 12:17 ق.ظ

به قدر کفایت واضح بود.
تانکس

زیرزمین خان جمعه 3 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:27 ب.ظ http://avalanche.blogfa.com/

سلام دانیال، بابا کنکور داشتم که به سلامتی تموم شد(امروز)
پستت برای من که مدتهاست درست و حسابی فیلم ندیدم (به دلیلی که گفتم) مثل کتاب آشپزی رنگی بود برای وقتی گشنه هستم.
هیچکدوم رو ندیدم، اما در مورد کار کوئن ها زیاد شنیدم، من سبک اینا رو حداقل در ای برادر کجایی، گذرگاه میلر، بلاد سیمپل و فارگو خیلی می پسندم، (از همه بیشتر سبکشون برای نشون دادن خشونت و هجو خاص خودشون، که مثل اینکه تو این فیلم از این چیزا زیاده)
فیلم کراننبرگ هم اونجور که تو تعریف کردی مثل اینکه خیلی حاله.
از این دخترک نایتلی هیچ خوشم نمیاد، اگه فیلم مثل غرور و تعصب و بیمار انگلیسی باشه هیچوقت وقتم رو تلفش نمی کنم.
از این کارا بازم بکن، صلیقه ی فیلم دیدن من به تو نزدیکه.

زیرزمین سه‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:28 ق.ظ

چه بود این نو کانتری، چه بود.
حرفی برای گفتن ندارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد