شاهراه ۶۱

علایق من (موسیقی ، ادبیات ،فلسفه ،سینما و ...)

شاهراه ۶۱

علایق من (موسیقی ، ادبیات ،فلسفه ،سینما و ...)

چهره های محبوب من:دانیل کن-بندیت

   

دانیل کُهن- بندیت

Daniel Cohn-Bendit

 

 دنیل کن بندیت یا کهن بندیت در چهارم آوریل 1945 از والدینی یهودی که در سال 1933 با قدرت رسیدن هیتلراز آلمان به فرانسه گریخته بودند متولد شد.ایام کودکی را در پاریس گذراند و در 1958 به آلمان غربی رفت و ایام مدرسه را در فرانکفورت گذراند هر چند او دو تابعیت آلمانی و فرانسوی را توامان داشت اما در واقع علاقه ای به تابعیت رسمی هیچکدام نشان نمی داد و در واقع خود را بی وطن می دانست.وی سپس از رفتن به خدمت سربازی نیز سرباز زد.کهن بندیت در سال 1966 به فرانسه بازگشت و به دانشگاه نانتره در شمال غربی حومه پاریس رفت و رشته علوم اجتماعی را برگزید و سپس به بزرگترین تشکیلات آنارشیستی در فرانسه یعنی "فدراسیون آنارشیستی" پیوست اما در 1967 از آن خارج شد و به همکاری با گروه محلی آنارشیستی نانتره و مجله نوات روژ پرداخت. هر چند وی مقیم پاریس بود اما بارها به آلمان سفرمی کر د و در جریان همین مسافرتها شاهد قتل بنو اوهنسروگ در 1967 و ترور نافرجام رودی  دوچکه در آوریل 1968 بود.(دوچکه و اوهنسروگ هردو  از فعالان دانشجویی مطرح بودند)این حوادث تاثیر عجیبی روی کن بندیت جوان گذاشت. وی سپس از کارل دیتریش ولف رهبر سازمان دانشجویی  اس پی دی برای سخنرانی پاریس دعوت به عمل آورد و به طور رسمی به فعالیتهای سیاسی واردشد،مجموع این اقدامات در وقوع حوادث ماه می تاثیر گذار بودند.

اتفاقاتی نظیر تظاهرات ضد دولتی دانشجویان آلمانی در  مقابل تالار اپرای برلین در ژوئن 1967 علیه حمایت حکومت آلمان غربی از شاه ایران که از آلمان  دیدار می کرد و قتل اوهنسروگ ،دادگاه بین المللی برتراند راسل ،فیلسوف نامدار انگلیسی دراستکهلم در مه 1967 و جمعی دیگر  از  روشنفکران برجسته آمریکا و اروپا،که ایالات متحده را بخاطر جنگ ویتنام محکوم کردند ،تظاهرات دانشجویان و روشنفکران  لهستانی به خاطر نبود آزادیهای هنری در ژانویه 1968 ،حمله پلیس ایتالیا در شهر رم در مارس 1968 به دانشجویان تجمع کننده ای که خواستار اصلاحات دانشگاهی بودند،تهاجم "تت" در ژانویه  1968 توسط ویت کنگها در ویتنام،تظاهرات بزرگ لندن در مارس 1968 تیتر اول اخبار جهان بودند و این اتفاقات سبب شدند دامنه اعتراضات به دانشگاه پاریس و بعدا تمام فرانسه کشیده شود.اولین تظاهرات به رهبری کهن بندیت در22 مارس 1968 انجام شد.ماجرا از این قرار بود که دانشجویان  که از چندی قبل بر سر برنامه ریزی کنترل شده زندگی و محدودیتهای محوطه دانشگاه   با مقامات مسئول به زدو خورد پرداخته بودند، ساختمان اداری را در 22 مارس تصرف کردند و خواستار آزادی دستگیرشدگان تظاهرات، گردیدند. یکی از رهبران رویزیونیست حزب کمونیست فرانسه توسط رئیس دانشگاه احضار شده و از او خواستند که دانشجویان را آرام سازد. اما دانشجویان او را از محوطه دانشگاه بیرون انداختند.این حرکت که کهن-بندیت سازماندهی و رهبری آن را برعهده داشت به "جنبش 22 مارس "مشهور شد و بنیان فکری آن تلفیقی از مارکسیسم،سکس و تفکرات آنارشیستی بود.در دوم می 1968 با تعطیل شدن دانشگاه دانشجویان خواستار حرکت به سوی مرکزپاریس شدند.در سوم ماه می تظاهرات رنگ ضد حکومتی به خود گرفت وشدید تر از قبل شدو دانشجویا ن علیه حکومت" شارل دوگل"،رئیس جمهور وقت فرانسه شعار میدادندو می گفتند "رژیم غیر قابل تحمل است" و روی دیوارها می نوشتند :"ممنوع,ممنوع است."در ایالات متحده آمریکا نیزحرکاتی که در پی قتل مارتین لوتر کینگ رهبر جنبش مدنی سیاهپوستان درآوریل 1968 آغاز شده بود با قیام فرانسه به مرحله تازه تری رسید. همچنین دانشجویان سیاه و سفید طی همان ماه، دانشگاه کلمبیا در نیویورک را تصرف کردند و آنرا به مرکز شورش در آن شهر تبدیل نمودند. ارتباطات میان کسانی که دردانشگاه بودند و محله های سیاهپوستان و پورتوریکوئی ها رد و بدل میشد. طبقه میانی شهر به دو کمپ متخاصم ـ کسانیکه از دانشجویان حمایت می کردند و کسانیکه حامی دانیل کن-بندیت و لبخند افسانه ای در مواجهه با پلیس،مه 1968

اقدام پلیس علیه آنها بودند ـ تقسیم شد.

آنجلا دیویس که یکی از رهبران جنبش پلنگان سیاه بود یک ویژگی مشترک با دیگر رهبران قیام در اروپایعنی کهن بندیت و ابی هافمن داشت وآن این بود که هرسه پیرو هربرت مارکوز فیلسوف سوسیالیست آلمانی بودند.کسی که که به عقیده بسیاری در حقیقت باآثار جنجالیش - نظیر "انسان تک ساحتی"-رهبر اصلی تفکر می 1968 بود.چهره کاریزماتیک کهن بندیت وژست های مشهوری که در مقابل دوربین های تلویزیونی و عکاسی -مثلا عکس مشهور او که در مقابل یک مامور پلیس ایستاده و به او لبخند میزند-به سرعت یک وجهه محبوب و عمومی به وی دادو اورا به عنوان سمبل دانشجوی معترض شناسایی نمودو  طولی نکشید که به او القابی همچون "یهودی سرخ"،"دنی سرخه"و دانیل خله"دادند-دانیل خله برگرفته شده از نام فیلمی بود به نام پیرو خله از ژان لوک گداراز کارگردانان موج نوسینمای  فرانسه و از رهبران فرهنگی می 1968-و حتی گروه موسیقی رولینگ استونز آهنگ معروف مبارز خیابانی/ را به نوعی با تاثیر گرفتن از کهن بندیت  و نقش او در تظاهرات خیابانی ساخت. هرچند که ملیت خارجی او بارها مورد اشاره مخالفین جنبش قرار می گرفت، اما حتی این مخالفت ها نیز در پرتو این شعار آهنگین دانشجویان که می گفتند"ما همه یهودیان آلمانی تباریم"راه به جایی نمی برد.ژرژ مارشه،رهبر حزب کمونیست فرانسه گفت:"روح پلیدی که پشت تمامی این آشوبها قرار دارد،آنارشیست آلمانی، کوهن ـ بندیت است.وی و هربرت مارکوزه در خدمت انقلاب نیستند و برای آن مضرند."وی همچنین دانشجویان معترض را پسران بورژوازی نامید.شورشهای تا تاریخ سیزدهم می که ده میلیون کارگر در فرانسه اعتصاب کردند ادامه یافت .با وارد شدن طبقه کارگران و حزب کمونیست  کهن بندیت و گروهش آهسته آهسته در اقلیت سیاسی قرار گرفتندو سرانجام دولت فرانسه در تاریخ بیست و دوم می وی رابا عنوان "بیگانه فتنه گر" ممنوع الورورود به فرانسه دانست و به این ترتیب دوره کوتاه اما اثر گذار رهبری وی پایان یافت اما حرکت ادامه یافته و اثرات انکار ناپذیری به جا گذاشت.در 30 ماه می دوگل با طبقات دارا اتمام حجت کرد: “یا حول من متحد شوید، یا کارتان ساخته است. اگر من سرنگون شوم، حزب کمونیست هوادار شوروی قدرت را بدست خواهد گرفت.” این استدلال، حتی مورد پذیرش سوسیالیستها قرار گرفت؛ سوسیالیستها موفق شده بودند بخشی از جنبش دانشجوئی و دیگر جنبشها را تحت لوای حمایت از قیام به همکاری با خود بکشانند. آنها تحت آن شرایط می ترسیدند هرحکومتی که توسط اپوزیسیون تشکیل شود، مستعد است تحت تسلط حزب کمونیست فرانسه قرار گیرد. حزب کمونیست فرانسه هم عقب نشست؛ این نوع قیام علیه گلیسم نه به خواست آنها مبتنی برشریک بر در قدرت حاکم شدن کمک می کرد و نه در جهت منافع شوروی و متحدانش بود. گفته می شود افراد دوگل از رهبری حزب کمونیست فرانسه خواست که در کنار آنها بایستند تا از فرانسه در مقابل سوسیالیستها که می خواهند سیاست خارجی کشور را تابع منافع آمریکا نمایند، محافظت نمایند. بدین ترتیب تمامی احزاب ارتجاعی، راست و “چپ” برسر یک نکته توافق کردند: اگر دوگل نباشد، مصیبت ببار خواهد آمد.پاسخ به دعوت رئیس جمهور، صدها هزار زن و مرد شیک پوش در مقابل خیابان پرزرق و برق شانزه لیزه ازدحام کردند و فریاد حمایت از حکومت، سرزمین پدری و پروردگار را سردادند. دختران پیشخدمت را کارفرمایان بزور به راهپیمائی کشاندندودولت تمام تشکیلات مرتبط با شورش را منحل اعلام کرده و در صدد دستگیری رهبرانشان برآمدو شارل دوگل به قدرت بازگشت.با اخراج از فرانسه کهن بندیت به فرانکفورت بازگشت و به همرا یوشکا فیشر-که بعدها وزیر خارجه آلمان شد-سکان رهبری گروه" رئالو" و بعدها "انتقام انقلابی" را به دست گرفت.رئالو گروه پراگماتیک بوده و یکی از ارکان حزب سبزها شد و همراه تعدادی از کمونیستهای سابق و چپهای لیبرال شد.در  اوایل دهه 1970گروه ریالو به همکاری با گروههای چپ افراطی-نظیر بادرماینهوف و کارلوس تروریست فراری- و شرکت در عملیات مسلحانه متهم شداما گواهی شهود بعضا متناقض یا غیر حقیقی بود.خط مشی های گروه انتقام انقلابی بیشتر حول تظاهرات و جنگهای خیابانی،اعتصابات ومانیفست آنان بیشتر قرائتی آنارشیستی -سوسیالیستی داشت.این گروه در اواسط دهه 1970  گروه اعتصابات موفقی را در کارخانه های هوخست و اوپل آلمان هدایت کرد.ارگان اصلی این تشکیلات نیز مجله بود با نام "فلاشترستند"که در فرانکفورت واقع بود.از سال 1978 کهن-بندیت به عنوان ناشر به فعالیتهایش ادامه دادو سردبیر فلاشترستند شد.در 1984 وی به حزب سبزهای آلمان پیوست و  یکی  از    مخالفین     مصمم    بنیادگرایی اکوسوسیالیستی شد.در مارچ 1989 وی در انتخابات شهرداریها با فولکر هاف ائتلاف سبز-قرمز را تشکیل دادو عضو شورای شهر فرانکفورت شد و دفتری برای فعالیتهای چندفرهنگی تاسیس نمود.در سال 1994 وی به عنوان نماینده حزب سبز در پارلمان اروپا برگزیده شدو از طرح مداخله نظامی کشورهای اروپایی علیه صربهاو در حمایت از مسلمانان در بوسنی حمایت نمود.در سال 1999 وی کاندیدای حزب سبز های فرانسه یرای انتخابات پارلمان اروپا شد و این حزب توانست حدود 10 در صد آرا را کسب کند.کهن بندیت ریاست فراکسیون سبزها را در پارلمان اروپا بر عهده دارد.وی در مدت عضویت و بعدها ریاست سبزها در پارلمان اقدامات  و بحثهای جنجال برانگیزی را مطرح نمود از جمله:اعطای حقوق بیشتر برای   مهاجران   و      طرحهای       گسترش دادن مهاجرت،قانونی کردن استفاده از مواد مخدر سبک ، عدم استفاده از انرژی اتمی،حمایت از حمله نظامی به افغانستان علیه رژیم طالبان و... .به طور کلی وی بیشتر خواهان بحث و بررسی در باب مواردی است که جنیه تابو گونه به خود گرفته و دارای دیدگاههایی مستقل و صریح در این زمینه می باشد.  از دیگر مناصب او می توان به عضویت درکمیسیون های امنیتی،دفاعی و بودجه اتحادیه و نیز عضو کمیسیون مختلط پارلمانی برا بررسی عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا  اشاره کرد.وی دارای همسر و دوفرزند پسر می باشد که در فرانکفورت زندگی می کنند.فعالیتهای فرهنگی عمده او شامل ساخت فیلم یهودی فرانکفورتی در 1991 و نیز  کتابهایی نظیر:کمونیسم منسوخ (1968-به کمک برادرش گابریل)،هزارو نهصدو شصت و هشت(1988-با همراهی

یوشکا فیشر ،یورگ تونهوفن) و ...                                                                                                                                              

وی دارای مدرک دکترای افتخاری ازدانشگاه تیلبورگ هلند و نشان افتخاری سوسیالیسم سیاسی می باشد

 

                                                منابع:

1.ویکی پدیای انگلیسی

 2.سایت شخصی دانیل کن بندیت

3.کتاب 68 اثر دیوید کوت

4.خودم

 

    

           

        

      

     

                                                                                                                                   

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد