شاهراه ۶۱

علایق من (موسیقی ، ادبیات ،فلسفه ،سینما و ...)

شاهراه ۶۱

علایق من (موسیقی ، ادبیات ،فلسفه ،سینما و ...)

تئوری توطئه

درباره توهم توطئه

اشاره:
مهران معمارزاده در وبلاگش به  گفتاری از  حسن بلخاری اشاره کرده بود.جناب دکتر بلخاری طبق معمول  تمام  معمول  قسمت عمده کلامش را به مسئله نفوذ یهودیان اختصاص داده بود.اما اینبار حیرت انگیز ترین و در عین حال پارودیک ترین بخش را می توان در گفتار ایشان دید.آقای بلخاری این بار هاچ زنبور عسل  و میکی موس و دامبو فیل پرنده را از مصادیق بارز سلطه صهیونیسم بین المللی و البته متعاقب آن سیستم یهودی جهانی دانسته بودند.می توانید این افاضات را  اینجا  بخوانید.
تا آنجایی که من در ذهن دارم ،کارتن هاچ زنبور عسل نه یک توطئه صهیونیستی آمریکایی ،بلکه در رده همان انیمیشن های کارتنی ارزان قیمتی بود که رادیو وتلویزیون ایران در سالهای دهه 80 میلادی(و 60 خورشیدی) از کشورهای آسیای شرق و نیز بلوک شرق اروپا خریداری می کرد.نسل ما- یعنی آنهایی که الان بیست و پنج -شش سال دارند -عمدتن در حسرت دیدن  یک فیلم انیمیشنی  متعلق به اروپای غرب(آمریکا پیشکش) بودیم.و من به یاد ندارم که هاچ   محصول کمپانی -به قول بلخاری- صیونیستی والت دیسنی ،بلکه محصول ژاپن بود.
غرض اما بحث گسترده تری است.اصولن پدیده هایی همچون دخالت دستهای پنهان ،زیر سئوال بردن هولوکاست، سیستم بهایی و صیونیستی و اخیرن توطئه  کابالا و در یک کلام ترس از دیگری که گاهی به صورت نوعی علاقه هیجانی و حتی شهوانی-عصبی  در می آید و در تار و پود فکری بسیاری رسوب کرده، همان بحث کلی و انتزاعی تئوری توطئه یا دائی جان ناپلئونیسم است.این مبحث به گونه ای در ناخودآگاه جمعی ایرانیان فرورفته و نهادینه شده که به نظر می رسد رفته رفته به یک بیماری ارثی مبدل شده و حتی روی خصلت های ژنی نیز موثر بوده است.بدبینی دیگری ، ترس از دیگری و ترس از بیگانه را می توان به صورت نفرتی کشنده  حتی بین خود ایرانیان ملاحظه کرد.
بزرگترین روشنفکران و نویسندگان ما نیز از این قاعده بی نصیب نبوده اند.تئوریهایی چون غربزدگی،فراماسونری،حکومت جهانی صهیونیسم ،آمریکو فوبیا و هزاران مورد دیگر را می توان در فضای روشنفکران سیاسی هم دید.
کتاب جستارهای تئوری توطئه در میان ایرانیان از معدود-و شاید تنها-آثاری است که در زمینه موشکافی  پدیده تئوری توطئه به رشته تحریر در آمده است.کتاب البته فقط یکبار در 1382 توسط نشر نی چاپ شد و شامل تر جمه مقالاتی از  احمد اشرف،یرواند آبراهامیان و محمد علی همایون کاتوزیان می باشد.با توجه به اینکه این کتاب تقریبن نایاب است ، سعی کردم بخشی از آن را که به بحث مربوط باشد اینجا ذکر کنم:

 بخشی از کتاب:

فصل توهم توطئه/بخش  مثلث جهانی توطئه-تالیف احمد اشرف ۱ / ترجمه:محمد ابراهیم فتاحی:

در شالوده فکر ایرانی،مراکز پنهان فراماسونری،بهایی و یهود،شبکه در هم تنیده ای را تشکیل داده اند که سیر حوادث و مشی تاریخ معاصر و شخصیتهای پرنفوذ جهان را همچون عروسکان خیمه شب بازی از پشت پرده هدایت می کند.از اردوگاه سوسیالیسم گرفته تا جهان سرمایه داری،از شرق تا غرب عالم ،از ابر قدرتها و کشورهای پیشرفته تا کشورهای در حال رشد،جملگی گوش به فرمان این دستگاه پرقدرت اهریمنی دارند.با اینکه مثلث توطئه در میان  قشرها و گروههای گوناگون محبوبیت دارد،لکن گروههای متعصب و سنت گرای مذهبی و نیز میهن پرستان افراطی  به نقش پشت پرده این تثلیث نامقدس ایمان و اعتقاد عمیق دارند.یکی از تجلیات این تصور در روزهای نخست انقلاب(1979)،اعلام تاسیس تشکیلاتی بود به نام "سازمان ضد فراماسونری ،ضد صیونیست،ضد بهاییت"بر دیوارهای شهر تهران .محافل آگاه تاسیس  این سازمان را به ابتکار یکی از مبشران نظریه غربزدگی(طرفدار هیدگر)  ۲ و به دست یکی از روحانیون فعال آن زمان می دانستند.
با اینکه امیر اسدالله علم از نادر رجال پهلوی بود که به توهم توطئه باور نداشت و از دیدگاه منطقی به مسائل و رویدادها نگاه می کرد،ولی نقش مراکز بهایی و فراماسونری و یهود را در برخی توطئه ها دخیل می دانست و به شاه توصیه می کرد که:(مگر ممکن است اشخاصی فراماسون باشند،انترناسیونال باشند،عضو سیا باشند،بهایی باشند و باز هم علاقه مند به کشور؟)
در  این میان  فراماسونها بیش  از دو گروه دیگر درگیر انواع توطئه ها دسیسه پردازی ها و توهم توطئه بوده اند.کمتر ایرانی را می توان یافت که نسبت به فراماسون ها ظنین نباشد.امیر اسدالله علم ،که خود در توطئه پردازی علیه فراماسونها شرکت داشته و در انتشار اسناد جواهری(که بعد از مرگش در اختیار ساواک قرار گرفت) به وسیله اسماعیل رائین ۳  موثر بوده است،درخاطرات خود به سوء ظن شدید شاه و همسرش نسبت یه فراماسونها اشاره می کند.از جمله از قول فرح پهلوی می گوید:(کتابی راجع به فراماسونری در ایران انتشار یافته که در آن همه رجال غیراز تو (علم) در عداد آنها قرار گرفته اند.من جمله نخست وزیر( هویدا)،رئیس سنا (شریف امامی)،مدیر عامل شرکت نفت( اقبال) و رئیس مجلس(ریاضی) و تقریبن همه و همه.یا باید فراماسونری را بپذیریم،یا اگر می گوییم بد است و فراماسونری عامل اجرایی سیاست خارجی  است،لااقل این افراد پی کار خودشان بروند.)...
فراماسونها را گروههای دیگر ،از ملیون افراطی گرفته تا سازمانهای مذهبی،ساواک و سازمانهای اطلاعاتی ،از جرثومه های توطئه گری و پنهان کاری و خیانت و خباثت می پندارند.با آنکه فراماسونها به سبب مخفی کاری در همه کشورها مورد سوء ظن مردم ،به خصوص گروههای افراطی چپ و راست هستند(چنان که در آلمان نازی و کشورهای سوسیالیستی آنها را نابود کردند)،اما افسانه هایی که ایرانیان درباره قدرت و عظمت فراماسونها پرداخته اند در هیچ کجای دنیا همتا ندارد...البته توطئه پردازی های سازمان امنیت را نباید دست کم گرفت که هم به میل خود و هم به پیروی از نیات شاه و برخی مقامات ،مانند علم،در تبلیغ علیه فراماسونری سهم عمد داشت.یکی از هدفهای عمده این کار ،لجن مال کردن تمام رجال کشور برای تحقیر آنها و مهار کردن آنها بود.در مواردی نیز هدف بدنام کردن مخالفان شاه بود،ازجمله اتهام بی مورد فراماسونری به دکتر محمد مصدق..
یکی از مضامین محبوب تئوری توطئه میان  ایرانیان ،مشارکت یهودیان و صیونیستها در دسیسه های ضد ایرانی است.گاهی توطئه پردازان در نمایش توطئه ،نقشی برای یک پرسوناژ یهودی در نظر می گیرند،همچون نقش "نبات جهود"در طرح توطئه وبرکناری و قتل امیر کبیر.

اما توطئه بین المللی یهود برای سلطه برجهان به "پروتکل بزرگان یهود" ۴ نسبت داده می شود،سندی که در اصل از سوی پلیس مخفی روسیه تزاری جعل شد،ولی هنوز در ایران و خاورمیانه به عنوان سندی اصیل مورد استناد است.بر اساس یکی از مضامین توطئه ،نظام شاهنشاهی سرسپرده صهیونیسم بوده و ساواک شعبه ای از موساد به شمار می رفت و سربازانی که فاجعه موسوم به "جمعه سیاه "( 8 سپتامبر 1978) را آفریدند،همه اسرائیلی بودند.لکن با اینکه ایران با اسرائیل  روابط سیاسی داشت و نفت اسرائیل را تامین می کرد و تا مدتی مشاورین اسرائیلی در ساواک کار می کردند،محمد رضا شاه به اسرائیل و مراکز یهودی آمریکا سوء ظن داشت و حتی منع فروش سلاحهای پیشرفته به ایران را ناشی از اقدامات آنها می دانست.حتی بسیاری از سلطنت طلبان براین باور بودند که سازمان موساد در انقلاب اسلامی 1979 دست داشت تا تنها رقیب نیرومند خود در منطقه را ازمیان بردارد و یک نظام وابسته و آسیب پذیر به جای آن بنشاند.
متاسفانه محافل ایرانی علاقه و توجه لازم به بررسی و شناخت سیاست اسرائیل را  ندارند.اسرائیل تا سال 1982 به پیروی از اصول سیاست خارجی بن گوریون۵،ایران را همراه ترکیه و حبشه(با هرگونه نظام سیاسی) دوست اسرائیل می دانست و عراق را دشمن اصلی.بنابراین طبیعی بود که در اوایل جنگ ایران و عراق مایل به کمک به ایران باشد و در ماجرای ایران-کنترا وارد شود.اما در جریان مبارزه شیعیان لبنان و راندن آمریکا و اسرائیل از بیروت،رفته رفته شیعیان و ایران به عنوان دشمن اصلی اسرائیل دانسته شدند.از مسائل جالب توجه آنکه این تغییر دیدگاه در میان روشنفکران و حزب کارگر به سرعت رواج گرفت،در حالی که تحول در دیدگاه عناصر محافظه کار و امنیتی اسرائیل در جبهه گیری علیه ایران به کندی صورت گرفت.اگر تا اوایل دهه 1980 حدود 90 درصد اسرائیلی ها طرفدار ایران بودند،در اوایل دهه 1990 این نسبت به کمتر از 10 درصد کاهش یافت و در حال حاضر شاید به چند درصد تنزل کرده باشد.این دگرگونی به محافل یهودیان آمریکا نیز سرایت کرد.
 

پانوشت ها:

1-پروفسور احمد اشرف در دانشگاههای پنسیلوانیا،پرینستن و تهران تدریس کرده است.از آثار او می توان:موانع تاریخی رشد سرمایه داری در ایران(1980) را نام برد.موضوعات مطرح شده در آثار ایشان عبارتند از:سنت و مدرنیته،هویت ملی ایرانیان،سلسله مراتب اجتماعی در ایران و ... .

2-منظور دکتر اشرف در اینجا کسی نیست جز شیخنا حضرت استاداحمد فردید(1910-1994) که بیشتر مایل بود خود را به عنوان یک هیدگر  اسلامی علم کند.ایشان همچنین تمایل داشت خود را یک فیلسوف شفاهی بنامد،چرا که حتی زحمت نوشت یک اثر مکتوب را به خود نمی داد.در زمانی که فردید تز خطرناک  به اصطلاح غربزدگی را علم کرد ،بسیار هواخواه او شدند از عبدالکریم سروش بگیرید تا جلال آل احمد و اخیرن امثال بلخاری و رحیم پور ازغدی نیز به نحوی دنباله رو همان نظرات هستند.. دکتر داریوش آشوری که ابتدا از هواخواهان و سپس منتقدین فردید شد ،در متنی به نام اسطوره  فلسفه در میانِ ما(بازدیدى از احمدِ فردید و نظریّه غر بزدگی) به خوبی نظرات هذیانی فردید را شرح می دهد.متن این کتابچه را از اینجا بگیرید.

*مارتین هیدگر(1889-1976)فیلسوف آلمانی  که عقایدی پیچیده و عمیق در مورد وجود و هستی شناخت دارد و از سردمداران اگزیستانسیالیسم و هرمنوتیک جدید به شمار می رود.از آثار او هستی و زمان ، سرچشمه اثر هنری و ... قابل ذکرند.
بحث پیرامون نظریات هایدگر از جنبه دیگری جنجال برانگیز بوده است و آن زمانی بود که یکی از شاگردان وی به نام ویکتور فاریاس با انتشار کتابی به نام "هیدگر و نازیسم" با ارائه اسنادی از حمایت هایدگر از نازیها و یهودستیزی او پرده برداشت.این کتاب آغاز گر بحث جنجال برانگیزی در میان متفکر اروپایی بود.گروهی به رهبری دریدا و لویناس معتقد بودند که عقاید سیاسی هایدگر در دهه 1930 هیچ ربطی به اندیشه فلسفی او ندارد و دسته دیگری چون یورگن هابرماس  هم بر این نظر بودند که هایدگر به طور علنی از برنامه های نازیها  در سرکوب آزادی ها دفاع کرده و هرگز به طور آشکار گسست خود را از نازیها و ایدئولوژی آنها ،حتی پس از 1945 اعلام نکرده است.

3-اسماعیل رائین کتابی به نام "فراموشخانه و فراماسونری در ایران" نوشت که در آن آداب و رسوم لژهای فراماسونری و نحوه عضوگیری آنها  با تمام جزئیات شرح داده شده است.اما هیچ کس  در آن زمان از خود نپرسید که به راستی جناب رائین چگونه به مخفیانه ترین روشهای فراماسونرها به راحتی  پی برده و آن را در کتابی با این تیراژ به چاپ رسانده است.هرچند بعدها معلوم شد که حاصل کار رائین چیزی بیش از سند سازی نبوده است.با خواندن متن این کتاب می توان به داستان پردازی موجود درآن به راحتی پی برد.

 4-متن این پروتکلها که  در تیراژ گسترده در ایران و کشورهای اسلامی چاپ شده ،آن قدر تمسخر آمیز است که حتی انسانی بابهره هوشی پایین هم  به سهولت  متوجه جعلی بودن آن می شود.حتی مورخان درون سیستم نظیر عبدالله شهبازی هم که در یهود ستیزی تخصص دارند  ،جعلی بودن این پروتکلها را تایید کرده اند.در بخشهایی از کتاب دستورالعملهایی برای علمای یهودی ذکر شده تا بوسیله آن غیر یهودیان را فریب دهند از جمله:

"ترویج ایده های به اندازه کافی پیچیده به منظور از بین بردن اعتقادات همانند اشاعه داروینیسم، مارکسیسم، نیچه ایسم(؟!!)، لیبرالیسم، سوسیالیسم، کمونیسم، آنارشیسم و یوتوپیایسم  "؟؟!!
"مصرف الکل و الکلیسم "
"حق رای دادن "
"پ ورنوگرافی"
 
5-داوید بنگوریون (1886-1973)نخست وزیر اسرائیل در سالهای 1948 تا 1953 و 1955 تا  1963 .وی به معمار و مهندس اسرائیل معروف است.

نظرات 9 + ارسال نظر
سعیدیوس سه‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:21 ب.ظ http://www.diamond666.mihanblog.com

رحمت خدا بر تو باد برای این پست روشنگرانه‌ی منورالفکرانه.

همه‌ی ایرانیان به بیماری شریفه‌ی پارانویا مشعشع‌اند.
عالی‌جناب فروید هم از پس ما برنمی‌آید. ما مریض‌ترین قوم تاریخیم.
این مردک فردید که یکی از مضحک‌ترین ابلهان دوران خود بود. مثل همین ازغدی جان خودمان. یا آیت خدا حسنی.
آشوری دکتره؟ فکر نکنما!
این نیچه‌ایسم رو خوب اومدی. مزخرف‌ترین چیزی که میشه در مورد نیچه گفت همینه.


چن جا دیدم نوشته دکتر داریوش آشوری.
راستو دروغشو نمیدونم

دانیال پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:30 ق.ظ

ممنون. یه شب تو "سینما چهار" یا "سینما و ماورا" بود فکر می کنم که بلخاری داشت از مفهوم سنتی-مذهبی "چپ" و "راست" و تناظر شان به ترتیب با "درست" و "غلط" می گفت و مثال آورد که: "شما آثار این رو حتی توی راهنمایی و رانندگی هم می بینید، جایی که توی بزرگراه ها می بینید نوشته شده : KEEP RIGHT. این نشات گرفته از همان طرز فکر هست."

moorcheye siaah پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:11 ق.ظ http://leilei.blogfa.com

vaghT Ddam too ghesmate nazaraate faghat ye nafar oomade o chiZ neveshte...motmaen boodam in madajaschaare....chon hishki be andaazeye in koskhol nist biaad in hamaro bekhoone...khodaish be oonja ke nabayad raftam ta tamoom shod...mokham ham gooZde o nazar nadaram...asan hala engaar nazaraate man che be darde to mikhore...

امیر خسرو پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:24 ق.ظ

با سلام
از آقای دکتر بلخاری به عنوان استاد دانشگاه ،سند حرفاش در مورد تام و جری رو خواستم.ارجاع داد به دائره المعارف اسپیگلمن چاپ آمریکا،بخش موس.از اینترنت راحت می شه سرچ کرد.سرچ کنید ببینید کی احمقه؟

دوست عزیز امیدوارم خودت بدون پیش داوری متوجه شده باشی که آقای دکتر بلخاری اساسن داره از این راه پول مفت به جیب می زنه.به فرض محال نظرات ایشون در مورد میکی موس نگون بخت درست باشه(که نیست لطفن به سایت معمار زاده برو)در مورد هاج زنبور عسل چی دارین بگین؟ایشون هر چیو می بینه سریع مطابق اون دید تنگ نظرانه خودش یه نسخه براش می پیچه.این به نظر من یه جور فاشیسته و البته خطرناک.

مریم جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 03:19 ق.ظ http://www.desolationrow.blogfa.com

آقا من به عنوان یک احمق شناس باید بگم بلخاری(که تو دانشگاه هم باهاش کلاس داشتم) یه جاهایی که فقط اطلاعات میده خوبه ولی غیر از اون نظرات احمقانه ای صادر میکنه و به شدت احساساتی با مسایل برخورد میکنه.

مهران معمارزاده جمعه 25 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:09 ب.ظ

عالی بود.لینکش دادم

حامد شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:39 ق.ظ

سلام
پیشنهاد می کنم حتماً کتاب نظریه توطئه نوشته عبدالله شهبازی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۷۷ را بخوانید. در این کتاب نقد مفصلی بر مقاله آقای اشرف آمده است. اینجوری بررسی تان یک طرفه نخواهد بود.
راستی بد نیست بدانید در حال حاضر آقای احمد اشرف جانشین آقای یار شاطر بهایی و فراماسون در پروژه ایرانیکا شده اند. جالب نیست؟

سند و مدرکتان را در مورد این سخنان ارائه دهید.آثار شهبازی سند و مدرک نمی شود.به جز افترا و سند سازی چیزی نیست.
کار آقای یارشاطر در ایرانیکا کار ی عظیم و مایه افتخار ایرانیان است.ایشان خود به هیچ وجه نه علاقه ای به سیاست دارند و نه در مباحث دشمن سازی استعدادی دارند و نه مشارکتی.این تنها تخصص جناب شهبازی و رفقا است. فکر کنم نظر شما بیشتر یکطرفه باشد.

مریم دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 05:31 ب.ظ http://www.desolationrow.blogfa.com

عجب قضیه داره جالب میشود.

حنیف چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:31 ب.ظ http://www.omidenoor14.blogsky.com/

شناخت بهائیت در محیط اینترنت همراه با امید نور

www.omidenoor14.blogsky.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد